جمعه 89 آبان 21 , ساعت 3:5 عصر
حاشیه دیدار سرزده رهبر با خانواده شهدای گلستانی
مهدی قزلی
یکی از مسولین برنامهها آمد و در گوشم گفت: غروب برنامه داریم.
برنامه غروب پنجشنبه یعنی شب جمعه چه میتواند باشد جز رفتن رهبر به خانه شهدا؟
در سفر کردستان هم همینطور بود و البته این برنامه فقط برای سفرها نیست. شبهای جمعه رهبر یک برنامه تقریبا ثابت دارد و آن هم رفتن به خانه شهیدی و دیدار با خانواده او و هیچ وقت این جمله ایشان را فراموش نمیکنم که گفتند: من افتخار میکنم که به خانه شهدا بروم و روی فرششان و زیر سقفشان بنشینم!
زودتر از غروب رفتیم به محل اقامت رهبر انقلاب در قم که به همان دفتر رهبری در قم شناخته میشود. نماز را پشت سر ایشان خواندیم. رهبر به آرامی به کسانی که در صف اول نشسته بودند گفتند برنامهای دارند و بلند شدند.
ما هم بعد از رفتن ایشان تقسیم شدیم به دو تیم و حرکت کردیم. رفتیم منطقه نیروگاه که جزو منطقههای پرتراکم و نسبتا محروم شهر قم است. یک چیزی شبیه محله خزانه تهران!
رفتیم و خانه را پیدا کردیم. در ورودی خانه کنار خیابان طوری باز میشد که با آمدن رهبر مردم متوجه میشدند. محافظ از این وضعیت خوشش نیامد. چند دقیقه کنار خیابان ماندیم و بعد محافظها زنگ زدند و داخل شدند. بعدتر هم ما. وارد حیاط شدیم که گوشهاش باغچه بود و درخت اناری. چند پله بالا رفتیم تا از بالکن وارد پذیرایی شویم.
خانواده شهید به ما محل نمیگذاشتند. محافظها گفته بودند رییس بنیاد شهید قرار است بیاید. به نظرم این رفت و آمد آنقدر بوده و احتمالا آنقدر ناخوشآیند که هیچ ذوقی از خانواده دیده نمیشد.
خانواده گلستانی دو شهید داده بودند به اسمهای عبدالرحیم و قدرتالله. عکسهایشان روی دیوار بود. یکی در 19 سالگی شهید شده بود و دیگری در 16 سالگی.
چند دقیقه بعد محافظی پیرمرد و پیرزن (پدر و مادر شهدا) را کنار کشید و گفت: ما به شما گفتیم آقای زریبافان میاد ولی واقعیت اینه که آقای خامنهای الان توی مسیر خانه شماست.
بقیه در ادامه مطلب
نوشته شده توسط میلاد صابری | نظرات دیگران [ نظر]